بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه در این مطلب آمده است خاطرات و سخنانی چند (بسیار خواندنی) از استاد گرانقدر «غلامحسین سخاوت» به مناسبت همین ایام است.* دایی بزرگ بنده معروف بودند به آخوند ولی اسد مسجدی ایشون کسی شبیه به رجبعلی خیاط بودند.
* پیرمردها ما را نگاه می کردند و می گفتند که شما به مسجد نیایید اگر شما از همین حالا نماز بخوانید کمرتان همانند کمانی قوس می شود!
* چیزی که الان مرسوم است تحت عنوان جلسات قرائت قرآن قبلا فقط مسجد جامع بعد از نماز مغرب داشتند.
* دزفول در دنیا معروف بوده به شهر آجر. که فرهنگ دزفول بوده است. وحالا اصفهان امد و این فرهنگ را گرفت.
* مسجدی که سابقه 800 ساله داشت . تاریخچه ای که روی سنگ حکاکی کرده
بودند 800 سال بود. در عرض دو ساعت امدندو تخریب کردند!
* بعضی پاسبانها هم می امدند. تحت تاثیر قرار می گرفتند بعضی به عنوان جاسوس می امدند می دیدند ما داریم قران می خوانیم دعا می خوانیم ، روضه می خوانیم ، تحت تاثیر قرار می گرفتند.* می گفتم شما که از امام خوشت نمی امد?! می گفت من غلط کردم! من اشتباه کردم! من نمی دانستم!
لطفا برای مطالعه بیشتر به ادامه مطلب بروید.